نشسته ایم و انگار که در اطراف ما خبری نیست.
روزی در شهر و کشور خودمان یک هم وطن کشته میشود که هم مسلمان است و هم شیعه و هم اینکه هم وطن ماست اما صدایی از کسی در نمی اید. روزنامه ها که از این قضیه خبر ندارند .
خبر نگار ها که اصلا ندیده و نمی دانند و پس از چند روز جوری نشان داده میشود که ، آری این شخص به خاطر مسائل سیاسی توسط عمال بیگانه وبه مقصود خبری کشته شده است تا بیگانگان از این خبر استفاده ابزاری کنند و ما را تحت فشار قرار دهند .
اما هم اینکه یک زن در کشور دیگر ؛نه به خاطر اینکه مسلمان است ویا نه به خاطر حجاب بلکه به علت تسویه حساب شخصی و شهادت در یک دادگاه کشته میشود (از این موارد در دادگاه های کشورهای دیگر دیده میشود و در ایران هم به نحو دیگر)در بوق وکرنا میکنیم که چه بنشسته اید که غرب مسلمان ستیز است و ما دادخواه مسلمانان جهان هستیم .البته به این خاطر که انها با مسئله هسته ای ما مخالف هستند و میگویند که دموکراسی باید کامل اجرا شود و اگر با ما مشکلی نداشتند ما هم همچون مسئله چین که تا به امروز نزدیک به 150 مسلمان کشته شدند و دم نزدیم هیچ نمی گفتیم به این علت که در مسائل داخلی ملتها نباید وارد شد.
بعضی وقتها با خودم فکر میکنم که دین ابزاری شده تا بشود بوسیله ان مردم را مهار کرد و به هر طرف که خواست کشاند.
بره ها گرگها را دریدند .....
شاد نباشید.